سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ سروش

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس + جزئیات کا

در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم در مورد بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس + جزئیات کامل و عکس صحبت کنیم.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد و با دادن نظرات ما در بهبود کیفیت سایت یاری نمایید.

بیوگرافی و زندگی نامه همه افراد و چهره های مشهور طرفداران زیادی دارد به ویژه افرادی که با انجام برخی کارها سوژه های داغ بیننده ها و کاربران می شوند.

از جمله این افراد ریحانه پارسا است که خیلی سریع شهرت عجیبی یافت و با ایفای نقش در سریال پدر و تصاویری که پس از آن از خودش منتشر کرد هیاهوی زیادی بپا کرد در ادامه این بخش از بیوگرافی هنرمندان در وبسایت نازوب ریحانه پارسا را به همراه گالری تصاویر او بیشتر می شناسیم با ما همراه باشید.

بیوگرافی ریحانه پارسا

ریحانه پارسا متولد اسفند 1377 در تهران، بازیگر است. دانش آموخته (دیپلمه) رشته نمایش از هنرستان سوره در سال 95 است، بجز بازیگری در زمینه مدلینگ و عکاسی نیز فعالیت تخصصی دارد، و می گوید در زندگی همیشه بلند پرواز بودم.

Reyhane Parsa Born on March 13, 1977 in Tehran, is an actor. A graduate student from the Soure Conservatory in 1995, except for acting in the field of modeling and photography, also has specialized activities, and says that I was always on the fly in my life

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس

خانواده و شروع فعالیت

پدر شغل آزاد و مادر خانه دار است، بچه اول خانواد و دو خواهر کوچکتر از خود دارد

خانوم پارسا فعالیت حرفه ای خود را از تئاتر و کارهای دانشجویی هنرستان سوره شروع کرد، می گوید اینقد بلند پرواز بودم که یک روزی می دانستم موقعیتی برای دیده شدنم پیش خواهد آمد

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس

شروع و شهرت

اولین و حرفه ای ترین تجربه رسمی او در تلویزیون با سریال پدر در سال 97 با نقش لیلا شروع شد، وی از طریق دستیار کارگردان به پروژه معرفی شد.

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس

او در نقش لیلا در این سریال به شهرت عجیبی رسید

عکس بیوگرافی ریحانه پارسا

عکس های ریحانه پارسا + بیوگرافی کامل

نحوه انتخاب برای سریال پدر

برای نقش لیلا در سریال پدر حدود 250 نفر که حتی برخی از آنها بازیگران شناخته شده بودند تست دادند اما در نهایت من پذیرفته شدم و خیلی خوشحالم خداروشکر توانایی های من به چشم کارگردان و نویسنده آمد.

ریحانه پس از بازی در سریال پدر با انتشار تصاویر جلف و به دور از ذهن سوژه داغ کاربران شد که مهدی سلطانی و سعید سهیلی از عکس های ریحانه پارسا حمایت کردند.

مهدی سلطانی با انتشار عکسی در اینستاگرامش نوشت:

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس

سلام دوستان. متاسفانه شرایط سینما به گونه ای است که هر اتفاق به ظاهر پیش پا افتاده و جزئی، برجسته می شه و اهمیت کاذبی پیدا می کنه.

کاری به درستی و یا غلطی بعضی چیزها ندارم اما گاهی وقتها همه ما ها، تاکید می کنم هممون ممکنه به مقتضای، تجربه، تعهدات، یاشرایط روحی و یا دلایل متعدد دیگه کارهایی رو بکنیم که شاید از نگاه بعضی ها چون در زمان و مکان مناسبی اتفاق نیفتاده، ایجاد سوء تفاهم کنه، اما معنیش این نیست که قضاوت عجولانه ای بکنیم و همه چیز و همه کس رو زیر سؤال ببریم.

اینو من مطمئنم هم اکثر شما مخاطبین بادرایت متوجه هستید هم همکاران و مسئولین فهیم و دانا. در ضمن نگران هیچی نباشید، درست می شه. مواظب خودتون باشید.

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس

سیل پیشنهاد بازیگری

تجربه فوق العاده درخشان خانوم پارسا در سریال پدر باعث شد سیلی از پیشنهادات برای بازیگری او به راه بیفتد و می گوید بیشتر برایش جذابه سینما رو هم تجربه کند

اما فعلا تصمیم دارد وارد تئاتر شود و تجربه اندوزی کند

بازیگر نقش لیلا در سریال پدر

ریحانه پارسا بازیگر نقش لیلا در سریال پدر

بیوگرافی ریحانه پارسا مدلینگ بازیگر عکاس + گالری عکس

بلند پروازی در زندگی

همیشه در زندگی بلند پرواز بودم و فکر می‌ کنم از همین رو چنین موقعیتی برایم پیش آمد؛ البته برنامه خودم هم بود

با اتمام مدرسه و حین تحصیل در دانشگاه، تصمیم گرفتم کار تئاتر را به صورت حرفه‌ ای شروع کنم و تصور می‌ کردم بعد از چند سال چنین اتفاقی برایم می‌ افتد

پدر سکوی پرش من است


تجاوز به پسر جوان در مهمانی منجر به قتل شد (+ ماجرای قتل) + جزئی

در این مطلب از سایت علم سرا می خواهیم در مورد تجاوز به پسر جوان در مهمانی منجر به قتل شد (+ ماجرای قتل) + جزئیات کامل و عکس صحبت کنیم.امیدواریم این مطلب مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد و با دادن نظرات ما در بهبود کیفیت سایت یاری نمایید.

پسری در تهران که به گفته خودش مورد تجاوز قرار گرفته بود دست به انتقامی خونین زد و دوست 21 ساله اش رابا کمک دوستش به قتل رساند .

این پسر ادعا کرده بود که در 13 سالگی توسط دوستش مورد تجاوز قرار گرفته است و آبروی او جلوی همه دوستاش رفته است و برای انتقام دست به چنین کاری زده است.

به گزارش تالاب رسیدگی به پرونده پر پیچ و خم پسر جوان که در 17سالگی دوستش را کشته بود بار دیگر از سر گرفته شد. این پسر قبلا از قصاص معاف و به پرداخت دیه و زندان محکوم شده بود اما حکم در دیوان عالی کشور شکسته شد تا دیروز وی بار دیگر محاکمه شود.

مهرداد که حالا 21سال دارد دوم اردیبهشت سال 1393 وقتی که 17 سال داشت سهیل 21 ساله را دریک پارک در خیابان پیروزی تهران خفه کرد و هنگامیکه قصد داشت با همدستی دوستش جنازه رابه بیرون از شهر منتقل کند دستگیر شد.

محاکه پسر جوان به جرم قتل دوستش

وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و طبق ماده 91 قانون مجازات اسلامی جدید که امتیازی ویژه برای محکومان زیر 18 سال قائل شده است از قصاص معاف و به پرداخت دیه و زندان محکوم شد.

حکم صادره اما با اعتراض اولیای دم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید نشد و این آغاز کش و قوس قضایی این پرونده بود. مهرداد اینبار در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و ادعای مهدورالدم بودن قربانی را مطرح کرد.

قضات دادگاه این ادعا را پذیرفتند و اینبار نیز مهرداد را از قصاص معاف کرده و او را به 5سال زندان و پرداخت دیه محکوم کردند. با اعتراض اولیای دم ،بار دیگر حکم صادره در دیوان عالی کشور شکسته شد تا پوریا برای سومین بار پای میز محاکمه بایستد.

وی دیروز در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی بابایی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد. دراین جلسه اولیای دم به صدور حکم قصاص برای مهرداد تاکید کردند.

سپس متهم به دفاع ایستاد و گفت:

ماجرا از سال 90 وقتی که من 14 ساله بودم شروع شد. ان روز به جشن تولد دوستم پوریا دعوت شده بودم. در ان جشن که سهیل هم حضور داشت مشروب خوردم و مست شدم. از هوش رفته بودم که سهیل مرا اذیت داد.

سهیل به همه ی دوستانم گفته بود مرا اذیت داده و آبرویم را پیش دوستانم برده بود. بعد از این ماجرا به افسردگی مبتلا شدم و دیگر حاضر نبودم از خانه خارج شوم.

وی ادامه داد: افکار منفی برای لحظه ای مرا رها نمی‌کرد تا این که به فکر انتقام جویی از سهیل افتادم. ان شب ساعت حدود 12 بود که سهیل با من تماس گرفت تا به دیدن او بروم. من هم به پارک رفتم و شالی راکه همراه داشتم دور گردن او پیچیدم که روی زمین افتاد و بیهوش شد.

از ترس این که سهیل به هوش نیاید وبا من درگیر نشود، با دو تسمه گردنش را محکم بستم که جان سپرد. من جنازه را پشت شمشادها کشاندم و به خانه رفتم و از پدرم کمک خواستم.ولی وقتی شنیدم پدرم قصد دارد با پلیس تماس بگیرد فورا خانه را ترک کردم و سراغ دوستم پوریا رفتم.

این متهم گفت: پوریا در جریان همه ی ماجراها قرار داشت. او همراهم به پارک برگشت و من جنازه را دریک کیسه خواب گذاشتم تا ان رابا خودرو پدرم به خارج از شهر منتقل کنم، اما همان موقع پلیس سر رسید و من و پوریا از ترس فرار کردیم.

وی ادامه داد: من اتهام قتل را قبول دارم و خودم را مستحق مرگ می‌دانم.

دراین میان وکیل اولیای دم بر خاست و ادعای مهرداد را رد کرد و گفت:

این پسر دروغ می گوید که قربانی او را اذیت داده است. او از کودکی بچه شروری بوده و حتی از 12سالگی حشیش می کشیده است. او با رها با دوستانش درگیر شده و همیشه در دعواها چاقو حمل می کرده است. ولی حالا با در میان گذاشتن این ادعا قصد دارد تا از مجازات قصاص در امان بماند.

سپس وکیل مدافع متهم به دفاع پرداخت و گفت:

موکلم زمانی که دست به قتل زده فقط 17سال داشته و به رشد عقلی نرسیده بوده است. در کمال عقل او شبهه وجوددارد ودر حالی دکتری قانونی با انجام تست رشد عقلی او را تایید کرده که دو سال از این ماجرا گذشته بوده و مهرداد 19سال داشته است .از این رو تقاضا دارم تا طبق ماده 91 قانون مجازات اسلامی موکلم از قصاص معاف شود.

وی همچنین گفت: مهرداد در مدتی که در کانون اصلاح و تربیت بود رفتارش تغییر کرده است. او توبه کرده و میـــخواهد زندگی جدیدی را آغاز کند. حالا هم در زندان قران را فرا گرفته و نگاهش به زندگی عوض شده است.

در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

تجاوز به پسر جوان در مهمانی منجر به قتل شد (+ ماجرای قتل)

دختری با جیغ و فریاد از تجاوز جنسی جلوگیری کرد !

چندی قبل دختر نوجوانی پشت پنجره اتاقش ایستاده بود که ناگهان وحشت‌زده شروع به سر و صدا کرد و به سراغ مدیر ساختمان رفت و از او خواست به حیاط خانه برود و پسر جوانی راکه در حال اذیت یک پسر بچه است تحویل پلیس بدهد.

به گزارش تالاب دقایقی بعد مأموران پلیس با تماس مدیر ساختمان راهی محل که مجتمعی مسکونی در شرق پایتخت بود، شدند. دختر نوجوان در تحقیقات به پلیس گفت: چون پدر و مادرم سر کار میروند و غروب‌ها به خانه می آیند، طبق معمولً نزدیک ساعت برگشت آن ها کنار پنجره منتظرشان می ایستم.امروز هم طبق معمول درکنار پنجره بودم که صحنه عجیبی دیدم.

شهرام؛ پسر یکی از همسایه‌هایمان با زور پسر نوجوانی را گرفته بودو سعی داشت او رابه سرویس بهداشتی که داخل حیاط بود، ببرد.ابتدا تصور کردم با هم شوخی میکنند اما کمی که دقت کردم متوجه شدم که بین آن ها درگیری است و پسر نوجوان تلاش دارد تا فرار کند برای همین سر و صدا کردم و کمک خواستم. با سر و صداهای من مدیر ساختمان متوجه شد و به حیاط رفت. شهرام هم که ترسیده بود پسر نوجوان را رها کرد و پا به فرار گذاشت.

با شکایت پسر نوجوان به نام امیر و اظهارات شاهدان ماجرا پرونده‌ای در شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد. به دستور بازپرس رضوانی تحقیقات برای دستگیری شهرام ادامه داشت اما هیچ رد و سرنخی از او در دست نبود. تا این که کارآگاهان پلیس متوجه شدند که شهرام دریک کمپ ترک اعتیاد در یکی از شهرستان‌هاست بدین ترتیب با نیابت قضایی او را دستگیر کردند.

مصاحبه با متهم

28 سال دارد، تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده، میگوید سابقه کیفری ندارد و نخستین بار است که دستگیر شده است. وی از جزئیات نقشه سیاهی که در سر داشت میگوید.

ان روز می خواستی چه کار کنی؟کاری نمیخواستم انجام دهم. از خودش هم بپرسید کاری نکرده‌ام. شیشه کشیده بودم و نمیفهمیدم که چکار میکنم. در کودکی خودم قربانی تعرض شدم. ان روز چون زیاد شیشه مصرف کرده بودم، دچار توهم شدم و ان صحنه تلخ کودکی جلوی چشمم آمد. اما ناگهان دختری داد و بیداد کرد و مدیر ساختمان هم خودش را فوراً به حیاط ساختمان رساند.

به چه بهانه‌ای پسرک رابه داخل خانه کشاندی؟

مقابل در حیاط خانه‌مان ایستاده بودم که امیر را در حال عبور از کوچه دیدم. هم محلی‌مان است و خانه‌شان نزدیک است. داشت با گوشی‌اش بازی میکرد. یک دفعه وسوسه شدم که گوشی‌اش را سرقت کنم. به او گفتم کلید نیاورده‌ام و پشت در مانده‌ام.

از او خواستم تا با گوشی تلفن همراهش به مادرم زنگ بزنم. برای این که نپرسد چرا با گوشی خودم تماس نمی گیرم به دروغ گفتم کلید و گوشی را با هم فراموش کرده‌ام و همه ی وسایلم داخل خانه است.

امیر شروع کرد به عدد گرفتن و من هم آهسته و بدون این که متوجه شود او رابه حیاط کشاندم. بعد هم میخواستم او رابه دستشویی ببرم که مدیر ساختمان سر رسید.

بعد چکار کردی؟

فرار کردم و به یکی از شهرستان‌ها رفتم. دراین مدت هم آنجا بودم تا این که حدود سه ماه قبل به کمپ ترک اعتیادی رفتم تا ترک کنم.

چطور شد که دستگیر شدی؟

نمی دانم چطوری دستگیر شدم اما داخل کمپ برای چند نفر از دوستانم تعریف کردم که چکاری کرده‌ام و برای چه فراری هستم. تصور میکنم که یکی از دوستانم ماجرا رابه گوش پلیس رسانده باشد.

چند وقت است که معتاد شده‌ای؟

یادم نمی آید.

چه شد که معتاد شدی؟

دوست ناباب، مشکلات زندگی ؛ وسوسه و… همه ی این ها باعث می شود که آدم معتاد شود.

تحصیلاتت چقدر است؟

تا سیکل بیشتر ادامه تحصیل ندادم. پدر و مادرم از هم جدا شده بودند و زندگی‌مان رو به راه نبود که بتوانم درس بخوانم.

هزینه مواد را از کجا می‌آوردی؟

پیک موتوری هستم.

امیدواریم هر روز آمار جرم و جنایت و قتل و تجاوز با آگهی داشتن از عاقبت چنین کارهایی کمتر شود. از دیگر اخیار حوادث در پایین دیدن نمایید.